سه سالش بود اما درد بسیار
نهالی بود و برگ زرد بسیار
شبیه پیرزن ها راه می رفت
دلش پر بود از آه سرد بسیار
میان گریه گاهی حرف می زد
شکایت از همه می کرد بسیار
اگر گاهی زمین می خورد آه اش
همه را گریه می آورد بسیار
خدایی درد دارد مشت خوردن
برای بچه از نامرد بسیار
دو دستی معجرش را ول نمی کرد
ولی آن وحشی ولگرد بسیار....
کشید آنقدر موی این پری را
که می ترسید از هر مرد بسیار
.....
شبیه فاطمه بودن همین است
کمی عمر و بجایش درد بسیار
....
مهدی صفی یاری ::: سه شنبه 91/8/23::: ساعت 12:44 عصر
نظرات دیگران: نظر